مریم آزادانیپور؛ دکتر ناصر ملکی؛ دکتر محمد جواد حجاری
چکیده
ادبیات در قرن بیست و یکم دگرگونی قابل توجهی را در طبع نویسندگان و خوانندگان و نیز روشهای بیان دیدگاهها شاهد بوده است و این مساله به طور آشکار در ادبیات فرامدرن، یا فرانوگرا، که نخستین بار توسط رابین وَن دِن اَکِر و تیموتیوس وِرمولِن معرفی شد مشهود است. فرامدرنیسم نسخة تعدیلیافتة مکاتب پیشین به ویژه مدرنیسم و پسامدرنیسم است که ...
بیشتر
ادبیات در قرن بیست و یکم دگرگونی قابل توجهی را در طبع نویسندگان و خوانندگان و نیز روشهای بیان دیدگاهها شاهد بوده است و این مساله به طور آشکار در ادبیات فرامدرن، یا فرانوگرا، که نخستین بار توسط رابین وَن دِن اَکِر و تیموتیوس وِرمولِن معرفی شد مشهود است. فرامدرنیسم نسخة تعدیلیافتة مکاتب پیشین به ویژه مدرنیسم و پسامدرنیسم است که با نیازها و طبع مخاطب قرن بیست و یکم و مسائل مربوطه متناسبسازی شده است. بر این اساس، اصطلاحات خاصی همچون «واقعیت نامتناهی» و «فراداستان انعطافپذیر تاریخی»، که به ترتیب به معنی تعدیل مفهوم «واقعیت» یا «حقیقت» در مکاتب فلسفی و ادبی پیشین و ساختار تعدیلشدهای از «فراداستان تاریخنگارانه» میباشند، بیانگر این مساله هستند که از طرفی حقیقت و واقعیت یا امر واقع بینهایت بوده و از طرف دیگر گذشته و آینده به طور ارتجاعی به زمان حال مربوط هستند. از این دیدگاه، داستان بلند «دیداری از طرف جوخهی اوباش» (2010) از جِنیفر ایگان با دارا بودن چندین ویژگی فرامدرن به عنوان نمونهای بارز از این نوع از ادبیات، محصول ذهن نویسنده در تبلور «فراداستان انعطافپذیر تاریخی» و مساله «واقعیت نامتناهی» در کنار دیگر ویژگیهای این مکتب است. مطالعة حاضر با رویکردی بینرشتهای و تحلیلی تلاش دارد داستان مذکور را با توجه به اصول فرامدرنیسم بررسی نموده و مخاطبان قرن بیست و یکم را با نمونهای از این دست آثار و نحوه خوانش و تفسیر آنها آشنا سازد.